چون شمع نیمه جان،به هوای تو سوختم
با گریه ساختم وبه پای تو سوختم
اشکی که ریختم ، به یاد تو ریختم
عمری که سوختم،برای تو سوختم
پروانه سوخت یک شب وآسوده جان او
ما عمریها،زداغ جفای تو سوختیم
دیشب که یار، انجمن افروز غیر بود
ای شمع، تا سپیده به جای تو سوختیم
کوتاه کن،حکایت شب های غم رهی
کز برق آه و سوز نوای تو سوختیم
«رهی معیری»